جیگر طلای من، پارسا جانجیگر طلای من، پارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

پارسا کوچولو

خرید وسایل نی نی

سلام سلام صد تا سلام به عسل مامانی حالت خوبه جیگر؟ ماشالله وول خوردنات زیاد شده. قربون اون تکون خوردنت برم. شبا هم که از لگدهای شما خواب ندارم. ایشالله که همیشه حالت خوب باشه. با این تکونای شیرینت به من میفهمونی که سالمم. همیشه خدا پشت و پناهت باشه قند عسلم. مامانی برات بگه که روز شنبه عصر یعنی اول مهر، با مامان بزرگ و بابا بزرگ رفتیم بازار تا یه خورده از وسایلای شما رو بخریم. نمیدونی که چقدر ذوق و شوق داشتم. وقتی به پاساژ رسیدم و سیسمونی نوزاد رو دیدم،‌ دلم میخواستم همه رو برات بگیرم. واااااااااااای نمیدونی که چقدر خوشگل بودن. البته وسایلایی رو که برات گرفتیم از همه اونا خوشگل ترند. وقتی وسایلا رو خریدیم ا...
1 مهر 1391

سیسمونی

عسل مامان دوباره سلام ایشالله که حالت خوبه خوب باشه. نفسم دیروز همراه مامان بزرگ، بابا بزرگ، خاله جون و بابایی رفتیم برات تخت و کمد گرفتیم. ایشالله که خوشت بیاد و با دل خوش از اونا استفاده کنی. دست بابا بزرگ درد نکنه خیلی زحمت کشید. البته بابایی هم جای خود داره. خیلی خیلی برامون زحمت میکشه. واقعا ازش ممنونم. ایشالله که همیشه سایش بالای سر من و شما باشه گلم. دیگه خونمون هم منتظر ورودته نفسم. عشقم به خدا می سپارمت. اینم یه عکس خوشگل از کمد و تختت   ...
8 شهريور 1391

وول خوردنات

سلام عسل مامان خوبی جیگرم؟ الان دقیقا 23 هفته و 3 روزه که تو دل منی. چند هفته هست که با وول خوردنات زندگی میکنم. چقدر لذت بخشه این دوران! با هر تکونی که می خوری به من میفهمونی که مامان منم هستم. اینجا تو دلت. دیروز عصر اینقدر ورجه وورجه می رفتی که از روی شکمم تکون خوردنات معلوم بود. به بابایی گفتم باورش نمیشد. تا اینکه خودش با چشماش دید. مامانی اینقده ذوقت کرد که نگو. الان همه منتظر به دنیا اومدنت هستن. من از همه بیشتر. دل تو دلم نیست میخوام هر چه زودتر اون چهره نازتو ببینم. چشمای قشنگت، گریه هات، خنده های شیرینت و نگاه های معصومانت رو ببینم. اما این لحظات هم زیبا و دوست داشتنی هستن. ایشالله که سالم باشی گلم...
8 شهريور 1391