این ماه خیلی خیلی شیطون شدی عزیز مامان. هر روز شیطون تر از دیروز تو این ماه کارم بیشتر شده. چون سینه خیز میری، همش باید دنبالت باشم تا سرت به میز، در، دیوار، صندلی و ... نخوره. ماشالله ساعت خوابت هم کم شده و در روز، فقط 10 ساعت می خوابی. چند روزه که به خوردن پا هم مشغول شدی. خوردن دستات کم بود که پا خوردن هم به اون اضافه شد... به اسباب بازی هات دیگه خیلی علاقه نشون نمیدی. چون برات تکراری شدن. همش دنبال اشیاء جدید توی خونه هستی تا بفهمی چی به چیه. دیروز داشتی تختت رو می خوردی... راه آشپزخونه رو هم یاد گرفتی. خدا به داد برسه ... هر روز شما رو باید از یه جایی در بیارم یا پیدا کنم، یا زیر میز یا زیر صندلی یا توی آشپزخونه ... ...