شیطون من در 6 ماهگی
سلام گل پسر من
اول از همه میخوام ازت عذرخواهی کنم که دیر به خونه مجازیت سر زدم. یه چند وقتی اینترنت خونمون قطع بود و وقتی هم که وصل شد، اینقدر سرم شلوغ بود که زودتر از اینا نمیتونستم بیام. به هر حال مامانی رو ببخش گلم.
این ماه خیلی شیرین و شیطون شدی. اینقدر کارای با مزه میکنی که من و بابایی میخوایم بخوریمت.
وروجک من، الان چهار دست و پا میری. اینقده با مزه میری که نگو... وقتی شیطنتت گل میکنه، زبونتو در میاری. وای که عاشق این کارتم.
هر چی کشو تو خونه هست، خوشبختانه یاد گرفتی که اونا رو باز کنی. خودت رو که تو آیینه می بینی، از خودت صدا در میاری. به هر دو طرف غلت میزنی و شبا بیشتر عادت داری، به شکم بخوابی.
دستاتو به وسایل خونه میگیری و بلند میشی. وای که چقدر از این کارات می ترسم. آخه خدایی نکرده از پشت میفتی. همش باید مراقبت باشم تا خدایی نکرده بلایی سرت نیاد. اگه ولت کنم، از پله ها هم بالا میری. ولی نمی تونی هنوز بشینی و تعادلت رو حفظ کنی.
وقتی خیلی خوشحالی یا ذوق زده می شی، جیغ میزنی. خیلی کنجکاوی و به چیزای جدید با دقت نگاه میکنی و خیره میشی. اگه یه چیز بدم دستت، حسابی باهاش ور میری و می خوای سر در بیاری که چی هست. هر چی که دم دستت بیاد، این طرف و اون طرف پرت میکنی. اگه عصبانی شی، یا حرصت بگیره، هر چی که تو دستت هست رو میکوبی و پرت میکنی.
صداهایی که تا حالا از خودت در میاری: اَ، اِ، اُ، آ، نَ، ها، با، ما، مَ، دَ، آقا که نمیدونم منظورت از آقا کیه.
غذاهایی که تا حالا بهت دادم: فرنی، حریره بادام، سوپ، ماست و آب جوشیده.