جیگر طلای من، پارسا جانجیگر طلای من، پارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

پارسا کوچولو

در 7 ماهگی آقا پارسا چه گذشت

پارسا جونم این ماه خیلی خوشمزه و خوردنی بودی. همش با صدای بلند جیغ میزدی، می خندیدی و ذوق میکردی. شکر خدا همه جای خونه رو یاد گرفتی و همه جا سرک می کشی. با همه مهربونی و براشون می خندی. وقتی می برمت بیرون کلی کیف میکنی و خوشحالی. اگه چند روز وقت نکنم ببرمت، حسابی کلافه می شی. راستی برای اولین بار بابا، ماما و ممه گفتی. هر وقت گرسنه ات میشه، نگاه به من میکنی و می گی ممه... اون وقته که دوست دارم درسته قورتت بدم. بس که خوشمزه ای. هر وقت که می خوای چیزی بخوری اول به من نگاه میکنی. می خوای ببینی واکنش من چیه. چون هر وقت هر چیزی رو که تو دهن کردی اجازه ندادم .   تو این ماه برای اولین بار تمام پله ها رو خودت بالا رفتی. البته از...
28 مرداد 1392

امروز خوشحالم

پارسای مامان امروز رفتیم بهداشت  برای کنترل وزنت. آخه این ماه خوب وزن نگرفته بودی دوباره باید می بردمت. وزنت 7700 شده بود. خیلی خوشحال شدم. آخه مامانی خیلی نگران وزنت بود. حالا خیالم یه خورده راحت تر شد. ایشالله که تپل تر شی شیطون مامان. الانم راحت خوابیدی. خوابای خوش ببینی عزیزم.
6 مرداد 1392

اولین مرواریدهای آقا پارسا

گل پسرم بعد از ٧ ماه بالاخره اون دوندونای قشنگت خودشونو نشون دادن. اولین مروارید دقیقا ٧ ماه و ٦ روزت بود، و دومین مروارید ٧ ماه و ١٠ روز. خیلی خوشحال شدم. از صمیم قلب بهت تبریک میگم پارسای با دندون. خوشبختانه تا الان مشکلی پیش نیومده و در صحت و سلامتی کامل بسر می بری. نه از درد خبریه نه تب و اسهال. تا هنوز موفق نشدم از اون دندونای فسقلیت عکس بگیرم. وقتی گرفتم،‌ در اسرع وقت عکسشو برات میذارم. هزار تا بوسه روی گونه های پسر نازم.   ...
2 مرداد 1392

کنترل 7 ماهگی

سلام گل پسر مامان روز ١٩ تیر ماه بردمت خانه بهداشت برای کنترل ٧ ماهگیت. وزنت ٧ کیلو و ٢٥٠ گرم، قدت ٧١ سانت و دور سرت هم ٤٤/٥ بود. همه چی خوب بود جز وزنت. نمیدونم چرا تپل مپل نمیشی. هم شیر خوب می خوری هم غذا. ولی نمیدونم چرا خوب وزن نمیگیری. این ماه می خوام روزی ٤-٥ وعده بهت غذا بدم ببنیم فایده داره یا نه. خدایا خودت کمک کن.   ...
2 مرداد 1392

آقا پارسای 7 ماهه

 پسر گلم ٧ ماهگیت مبارک. اول ماه مبارک رمضان با ٧ ماهگیت، مصادف شده است. فرا رسیدن ماه نزول قرآن را از صمیم قلب بهت تبریک میگم. این اولین ماه رمضانی است که در کنار هم هستیم. ایشالله که یه روزی، شما هم روزه بگیری گل پسرم. به امید آن روز... خوشحالم که طعم زیبای زندگی کردن با تو را می چشم. خدایا شکرت ...
23 تير 1392

شیطون من در 6 ماهگی

سلام گل پسر من اول از همه میخوام ازت عذرخواهی کنم که دیر به خونه مجازیت سر زدم. یه چند وقتی اینترنت خونمون قطع بود و وقتی هم که وصل شد، اینقدر سرم شلوغ بود که زودتر از اینا نمیتونستم بیام. به هر حال مامانی رو ببخش گلم. این ماه خیلی شیرین و شیطون شدی. اینقدر کارای با مزه میکنی که من و بابایی میخوایم بخوریمت. وروجک من، الان چهار دست و پا میری. اینقده با مزه میری که نگو... وقتی شیطنتت گل میکنه، زبونتو در میاری.  وای که عاشق این کارتم. هر چی کشو تو خونه هست، خوشبختانه یاد گرفتی که اونا رو باز کنی. خودت رو که تو آیینه می بینی، از خودت صدا در میاری. به هر دو طرف غلت میزنی و شبا بیشتر عادت داری، به شکم بخوابی. دستاتو به و...
22 تير 1392

اولین غذای پارسا کوچولو

پسر دلبندم روز یکشنبه (روز تولد شش ماهگی) اولین غذای کمکی رو به شما دادم. برات فرنی درست کردم. ماشالله همه رو خوردی. مثل اینکه دوست داشتی. نصف استکان هم آب خوردی. نوش جونت عزیز دلم ایشالله که تپل مپل شی ملوسکم ...
26 خرداد 1392