جیگر طلای من، پارسا جانجیگر طلای من، پارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

پارسا کوچولو

روز چهاردهم

پارسای گلم اولین بار که بردمت بهداشت چهار روزت بود. سوم دی، برات نوبت زد تا قد و وزنتو بگیره. اون روز دقیقا چهارده روزت بود. با بابایی رفتیم. شکر خدا همه چی خوب بود. تو این دو هفته وزنت از 2900 به 3500، قدت از 48 به 51 و دور سرت هم از 33 به 5/35 رسیده بود. قطره مولتی ویتامین هم بهم داد تا روزی 25 قطره بهت بدم. هم شیر خوب میخوری هم راحت میخوابی. پسر آرومی هستی و منو اذیت نمیکنی. الهی که من قربونت برم. خیلی خیلی دوست دارم نفسم.  ...
8 دی 1391

روزای با تو بودن

پارسای من مامانی رو ببخش که اینقدر دیر به وبلاگت سر زدم. آخه این چند وقت با اومدنت اینقدر منو ذوق زده کردی که وقت هیچ کاری رو ندارم... الان که دارم اینا رو می نویسم شما راحت خوابیدی. قربون اون خوابیدنت برم عزیزم... میخوام یه خورده از این روزا برات بنویسم. موقعی که به دنیا اومدی اخم کرده بودی و چشماتو باز کرده بودی و زل زده بودی تو چشمام. موقعی که تو رو تو آغوشم گذاشتن تا بهت شیر بدم، شیر نمیخوردی. همش دستای کوچولوت تو دهنت بود. خیلی تلاش کردم تا بتونم بهت شیر بدم اما موفق نشدم تا اینکه دست به دامن پرستارا شدم. اونا بهم کمک کردن تا شیرت بدم. بالاخره تسلیم شدی و اون انگشتای نازتو ول کردی و شیر خوردی اونم با چه حرص و ولعی... ...
8 دی 1391

گذر زمان

سلام گل پسر مامان الان دقیقا شما 18 روزته. انگار همین دیروز بود که قدم رو چشمام گذاشتی. چقدر لحظه های شیرین زندگی زود میگذره... دلبندم هیچ وقت تلاقی نگاه های اولین روز رو یادم نمیره. فرشته کوچولویی که به دنیا اومد روی سینه هام گذاشتن و چشمای قشنگشو باز کرد و توی چشمام نگاه کرد. اونجا بود که معنی عشق واقعی رو درک کردم. به ناگاه تمام وجودم لبریز شد از عشق به تو. خدایا خودت حافظ و نگهدار فرشته من باش. پسرم عاشقتم. ...
8 دی 1391

انتظار

سلام گل پسرم حالت خوبه مامانی؟ من که حالم خیلی خوبه. فقط منتظر شما هستم. آه دلبندم نمیدونی که چقدر برای دیدنت لحظه شماری میکنم. با هر کوچولو دردی فکر میکنم که الان موقعشه! ولی بعد چند دقیقه میفهمم که سر کارم گذاشتی. آخه شیطون من پس کی میای. الان ٣٧ هفته و ٤ روزه که تو دلمی. فکر کنم حسابی داره بهت خوش میگذره که نمیای؟؟؟؟؟؟؟؟ نمک زندگیم فقط یه قول به مامان بده که سالم و سلامت بیای بغلم. منم تو رو به خدای بزرگ میسپارم. ایشالله که به موقع و سر وقتش بیای نفسم. خیلی دوست دارم جیگر. از همین جا می بوسمت همه عمرم. راستی بابایی هم می بوستت. ...
16 آذر 1391

انتخاب نام وروجک

سلام نی نی نازم حالت خوبه نفسم؟ الان ٣٦ هفته و ٦ روزه که تو دلم ورجه وورجه میکنی. چقدر لذت بخشه وقتی که تو تکون می خوری. میدونم که یه روزی دلم برای این تکونای شیرینت تنگ میشه. هر وقت باهات حرف می زنم کلی تکون میخوری و بهم می فهمونی که داری گوش میدی. الهی که من قربونت برم عزیز خودم. نی نی گلم یکی از سخترین کار ما مامانا و باباها، انتخاب نام زیبا برای نی نی های نازشونه. نامی که هم زیبا باشه، هم معنای زیبایی داشته باشه و هم برازنده. بعد از کلی جستجو و تلاش، تصمیم گرفتیم که اسمتو " پارسا " بذاریم. پارسا یعنی پاکدامن. امیدوارم که از نام زیبایت راضی باشی تا من و بابایی شرمنده روی ماهت نباشیم. پارسای گلم م...
11 آذر 1391

لنگ شدن پای ثانیه ها

سلام به نی نی ناز و دوست داشتنه خودم عزیزم الان ٣٥ هفته و ٥ روزه که تو دلم جا خوش کردی !!!!!!!!!!! زمان چقدر دیر میگذره. دیگه چیزی به دیدن روی ماهت نمونده ولی نمیدونم چرا اینقدر زمان دیر میگذره. هر روز صبح که از خواب بلند میشم لبخند رضایت بخشی روی لبام میشینه. چون یه روز به دیدن روی قشنگت نزدیکتر میشم. تنها نگرانی من سلامتی شماست. ایشالله که سالم و سلامت میای بغلم نفسم. نی نی گلم عید غدیر مامان بزرگا و بابا بزرگا رفتند مشهد. خوش به حالشون. منم خیلی دوست داشتم برم ولی به خاطر شما نتونستم برم. ایشالله سال دیگه با هم میریم. اینطوری به من خیلی بیشتر خوش میگذره. کلی هم سوغاتی برات آوردند. گلم ببین با این که روی ماهتو ندیدن، ول...
3 آذر 1391

یک خبر غیر منتظره

سلام نی نی نازم دماغت چاقه؟ چه خبر از دنیای کوچیکت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان ٣٣ هفته و یک روزه که تو دلم زندگی میکنی. دیگه تا دیدن روی ماهت چیزی نمونده نازنینم. روز ٥ شنبه رفتم سونوگرافی تا از وضعیتت مطلع شم. شکر خدا همه چی برای زایمان طبیعی عالی بود. خدا رو شکر فقط یه چیزی از خانم دکتر شنیدم که خیلی تعجب کردم. تعجب که چه عرض کنم، جا خوردم. خانم دکتر گفت که نی نیت پسره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از تعجب داشت شاخم در میومد. آخه میدونی چیه عزیزم برای من دختر و پسر که فرقی نداره. مهم سلامتی شماست عزیز دلم. تعجب من از اینه که تو ٤ ماهگی خانم دکتر گفته بود، دختره !!!!!!!!!!! منم نزدیک به ٤ ماه شما رو دخترم صد...
15 آبان 1391

عشق یعنی تو

سلام همه زندگیم  الان دقیقا ٧ ماه و ٨ روزه که تو دلم زندگی میکنی. میدونم که جات تنگه، اینو از حرکات و لگدای محکمی که نثار من می کنی متوجه شدم. شیطونکم فقط کمتر از ٢ ماه دیگه مونده. یه خورده تحمل کن ایشالله که به موقع، به دنیا بیای و من اون صورت زیباتر از ماهتو ببینم. امروز عروسکای خودمو شستم تا بدمش به شما. وقتی خشک شدن، برات میذارم تو کمدت. امروز صبح حول و حوش ساعت ١١:٣٠ بود که خیلی تو دلم شیطونی می کردی. حرکات شیرینت از روی دلم قشنگ مشخص و واضح بود. بابایی رو صدا کردم. اصلا باورش نمیشد. خیلی ذوقت کرد مامانی. ایشالله که سالم به دنیا بیای و زندگیمو شیرین تر از عسل کنی. به خدا میسپارمت نفسم &nbs...
4 آبان 1391